نیمه ی رمضان که می رسد همه ی بچه های روستا دسته دسته میشوند. هر چند نفر دوست و رفقا را جمع میکنند و بعد از نماز مغرب وقتی همه از مسجد بیرون آمدند ، به کوچه ها میریزند و جشن گرگیعان را شروع میکنند. آنها کیسه هایی در دست دارند که اغلبا از پارچه است. این کیسه ها اندازه ای حدود 60 سانت در 30 سانت دارند که شیرینی و آجیل را در خود جا میدهد. در این روز ، بچه های روستا ، تاریکی شب که میرسد خوشحال میشوند که در کوچه های روستا میچرخند و از هر خانه شیرینی میگیرند.
معولا یک یا دو روز قبل از گرنگشو (گرگیعان ) هر خانواده ای یک سری شیرینی و آجیل تهیه میکند تا برای شب گرنگشو به کوچولوها بدهد. از گذشته و تا همین چند سال پیش ، اغلب سوغاتی ها خانه های روستا ، گندم برشته ، خوردنی هایی از رطب درخت خرما ، نخود ، و یک سری شیرینی مخصوص که ساکنین ، از خارج می آوردند.
اما حالا پفک و بیسکویت و یخمک و .. جای آن سوغاتی های محبوب خانه ها را گرفته است.
بچه ها کیسه به دست تا بعد از نماز عشا در کوچه های روستا میچرخند و تا کیسه را پر کنند. (چند سال پیش هرکسی کیسه اش پر میشد روز بعدش سر زبان بچه ها می افتاد ! ). یک نکته ی دیگر اینکه بچه ها حق ندارند دوبار درِ هر خانه را بزنند و از آن شیرینی بگیرند.
خانه ها که تمام شدند ، بچه ها به خانه بر میگردند.
دیشب شب گرنگشو (گرگیعان) در روستا بود.

روستای بندو آخرین روستای استان بوشهر است به سمت هرمزگان ! و یکی از روستاهای پایتخت اقتصادی و انرژی ایران اسلامی ، و شهرستان گاز خیز ! عسلویه است. در روستا کمی بیشتر از 600 نفر انسان زندگی خودشان را می کنند! این 600 و اندی نفر در 100 و اندی خانه روزگار می گذرانند !