این نوشته حکایت هفتاد و اندی من کاغذ ، هفتادو اندی میلیون و هزاران سال پیشرفت انسان، تاریخ مردگان ، اندر افکار پیشرفت انسان های متفکر ، و حاصل تلاش آدمهای بسیاری برای برقرای نظم ، عدالت و مساوات در جامعه است.
اینجا مرکز ثقل اقتصاد ایران است. این جمله اغراق نیست. چرا که در وصف عسلویه مهد گاز ایران ، جایی که انرژی فسیلی را کشتی کشتی به خارج میبرند ، دلار می آید برای ما (ما؟)..
اینجا عسلویه است اگر پایتخت اقتصاد را یدک می کشید غریب نیست برای کسانی که میدانند 8 درصد گاز دنیا اینجاست و 48 درصد کل گاز ایران! روزها و شبها شبح صنعت مثل هیولاهای وحشتناک دود میکنند.. میغررند!
با اینهمه دبدبه و کبکه که روزانه در رسانه ها و مطبوعات مکتوب و منشور از عسلویه میشنویم فکر میکنید عسلویه تا چه حد پیشرفت کرده است؟ پیشرفت حاصل که رسانه ها از آن میگویند واقعا واقعیت دارد؟
پدران ما در این دیار زندگی کرده اند.. وجب وجب خاک این منطقه ، ریز و درشت آن را میفهمند... ماهم بچه ی عسلویه هستیم. چه غریب و مظلومانه است اگر همه چیز را "همه چی آرمه" جلوه دهیم در جایی که مشکلات عیان به وفور پیدا میشوند.
اینجا سرویس کارکنان فلان شرکت منطقه ویژه از جدیدترین اتوبوس و مینی بوس ها استفاده میکند. خوشحال کننده است کشور و منطقه ی ما در این مرحله از پیشرفت باشد. اما ..
این تصویر ، سرویس دخترانه ی مدارس ماست.. چیزی که دل آدم برایش تکه تکه میشود. چرا چشمهایمان را روی بعضی حقایق بسته ایم و دوست نداریم ببینیم؟ چرا متعصبانه به مشکلات نگاه میکنیم؟
جایی که باید آباد و گلستان باشد.. جایی که نباید محروم داشته باشد.
الحمدلله با این همه ثروت موجود در دل منطقه میتوانیم هزاران کار مفید بکنیم..

چرا هنوز دبیرستانهای پسرانه ی ما سرویس ندارند؟ آیا این به وجدان انسانهای موجود در منطقه برنمیگردد؟ آیا هستند آنهایی که فقط برای پول مدیر بشوند و کاری به انسانهای دور و بر نداشته باشند؟
این سر و وضع دانش آموزان در حساسترین منطقه ی اقتصادی ایران است. چیزی که نه لایق بچه های ایرانی است نه لایق بچه های جنوب و نه صنعت کشور!
آیا کسی از این وضع موجود راضی است؟
آیا کسانی که میگویند مدارس هیچگونه مشکلی ندارند جوابگو هستند؟