اینجا بندو ست!

این خبریست که "خبرگزاری فارس" در صفحه ی اول خود منتشر کرده است. از اقدامات خوب آموزش و پرورش در این زمینه تشکر میکنیم. بزرگی می گوید : به روئیاهایت فکر کن ، به جایی می رسی که فکر و ذهنت به آنجا رسیده.. این را نتیجه ی تفکرات آموزش و پرورش میدانیم.

ولی نواقصی در این مساله وجود دارد که نیازمند رفع است. ما با هزینه های زیاد آمدیم و کلاس های آموزشی را هوشمند ساختیم. اذعان داریم در استان رتبه ی اول را دارا هستیم. و کلاس های ما موفق بوده اند!

ولی "کار را آن کرد که تمام کرد"

نواقصی در برنامه های این آموزشگاهها وجود دارد. 

مدرسین نیاز به دوره های آموزشی دارند.

سخت افزارها نیاز مبرمی به "به روز شدن " دارند. (ویندوز اکس پی جوابگوی این ملت نیست! جوانان روستا در پی حل این مشکل بودند ولی مشکل از برنامه های آموزشی تولیدی است که برای ویندوزهای پیشرفته طراحی نشده اند!!! )

نیاز به سخت افزار دارد که بتواند یک کلاس هوشمند باشد.

امید است با توجه بیشتری به این مشکلات و حل آنها گام مثبتی در پیشرفت منطقه برداشته شود.

 سالهاست اولین کارگر غریبه ، اولین مهندس استخراج ، اولین تکنسین و اولین مدیر عامل پا به شهرستان عسلویه گذاشتند.. سالهاست از آن سالها ! می گذرد.. اولین میله های آهنی ، اولین بناهای غول پیکر سر از زمین بلند کردند!

و اولین شعله ها روشن شدند.

سالها از آن سالها میگذرد.. خیلی چیزها عوض شده است. آلودگی زیادتر از گذشته.. ترافیک شهرها بیشتر و هنوز که هنوز است خیلی چیزهای دیگر هم سر جایشان یک اپسیلون هم پیشرفت نکرده اند!

از ان سالهای دبستان یاد رفتن های بچه های بزرگ تر از خودم لای خاطراتم باقی مانده.. پیاده یا سوار بر مرکب ، آواره ی راه و مسیر بوده اند! و حالا بعد از آن سالهای شروع صنعت در اینجا ، وقتی به مسیر طی شده ی پیشرفت منطقه می نگریم، مشکلات دانش آموزان را بدون هیچ تغییری سرجای اولشان می بینیم!

از جشنواره های دانش آموزی و سطح تعلیم گرفته تا این سرویس ایاب و ذهاب دانش آموزی که سالهاست بغض را در گلو لای نفسهای مردم اینجا تنگ کرده است.

مطلب زیر از وبلاگ بغض فلوت است.. خاطره و مستندی است بر آنچه اینجا میگذرد. جایی که همه ی دنیا از ان می خورند ، الا مردم بومی شهرستان عسلویه!

" از اول مهر مقالات متعددي  درباره سرويس مدارس شهرستان عسلويه منتشر شد ، همه مقالات صفحه به صفحه بررسي مي كردم.

ولي هيچ وقت مثل ديروز برايم ملموس نشد.

ديروز زودتر از هميشه از سركارم به خانه رفتم . زماني كه داشتم از بستانو رد مي شدم دانش آموزان راهنمايي كه پسر همسايه و اقوامم بودند روي جاده پياده در حال راه رفتن به خيارو ديدم.

مجبور شدم بايستم و از آنها قضيه بپرسم !!!!!!!!!!!

دانش آموزان روستاي خيارو روزانه از خانه تا مدرسه 5 يا 6 كيلومتر رفت و 5 يا 6 كيلومتر برگشت پياده مي رفتن..... باورم نمي شد!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تا اين حد ظلم و محروميت رسيده !!!!!! اگر شما نمي گويد ظلم نيست پس اسمش چي مي گذاريد!!!!

توي هواي سرد و باراني يا توي روزهاي آفتابي گرم جنوب كي حاضره بچه اش  اين مسافت طي كنه !!!!!!!! بعد هم انتظار دارند دانش اموز حوصله در كلاس خرج بده !!!!!!!!!!!!!!!!!

مسولين اين جنگل پولي كه از عسلويه استخراج ميشه كي بدرد مردم عسلويه مي خوره!!!!!!!!!!

 بعد دلم بحالشون سوخت و مجبور شدم سه نفر سوار موتور كنم.!!!!!!! بعد يك موتور ديگه هم رد شد باز سه نفر سوار كرده!!!!!!!!!!!!!!!!!!! آن هم دانش آموزان عسكري!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بچه ها دمتون گرم!!!! هيچ چيزي جلوي آبادي منطقمان نخواهد گرفت .... بگزاريد از اين پولها غريبه بخورند بهتر از بچه هاي منطقه كه خونشان آلوده مي شود...

اين هم يك كاريكاتور از خاطره ديروز......... اسمش گذاشتم : مظلوميت زگهواره تا گور دانش بجوي!  "

نمایشگاه زیبا و منظمی توسط دانش آموزان دختر شهر نخل تقی برگزار شد که جا دارد از کلیه دست اندر کاران این نمایشگاه و خلاقت دانش آموزان تقدیر و تشکر ویژه ای به عمل اید.

دانش آموز مربوط به هر شخصیت باید تمام مشخصات (سال تولد،محل زندگی،محل تولد،آثار،....) را به صورت زنده برای بازدیدکننده گان اجرا نمایند ، در واقع دانش آموز باید به طور کامل حتی شیوه لباس پوشیدن شخصیت مربوطه را اجرا کند .